عنوان از ساموئل بکت کبیر (برای کوتاه نویسی چون من شاید این نوشته طویل باشد ولی تقاص نبودنهایم میشود)
نوشتن سخت است ننوشتن سخت تر. روزی به این فکر میکنم که اوایل دهه بیستم چگونه گذشت چه شد که از یک جوان بیست ساله به یک جوان میان سال و بعد به پیری رسیدم. جوابم قطعا این است که چارهای نداشتم مگر میشد زمان را نگه دارم مگر میتوانستم کاری جز گذران وقتم داشته باشم قطعا به این هم میرسم که شاید و شاید بهتر از این هم میشد استفاده کرد و شاید یک قدم جلوتر از اینی که هستم باشم. چیزی یاد بگیرم چیزی یاد بدهم و در آخر انسان مفیدتری برای اجتماع باشم ولی چه فایده وقتی برای خودم زندگی نمیکردم. مگر یک انسان در تمام زندگی خود چقدر میتواند دنیارا تکان دهد مگر بزرگتر انسانهای بشر در نهایت چقدر توانستنند تکانش دهند که من آن را تکان دهم ادیسون اگر برق را کشف نمیکرد پشتش هزاران نفر به آن میرسیدند بهتر بگویم بود نبود ادیسون حتی یک درصد هم در تغییر جهان نقش نداشت چه برسد به ما تازه اگر جهان ما تغییر کند باقی کیهان و ادامه آن چه میشود بعد و قبل ما این بود و این هسن.
ای بس که نباشیم و جهان خواهد بود
نی نام زما و نینشان خواهد بود
زین پیش نبودیم و نبد هیچ خلل
زین پس چو نباشیم همان خواهد بود
باز هم به این میرسم که چرا خودم نبودم چرا به دنبال پول رفتم و اصل علایقم را سرکوب کردم حداقل آن زمان چیزی برای جنگیدن داشتم و حال همان هم ندارم. پس در این دایره دوبار بر میگردم سر خانه اول.
بگذارید از این منظرهم نگاه کنیم گه اگر همه آدمها این طور فکر کنند جهان پس رانشی به عقب دارد و دیگر هچ چیزی سر جایش نیست دیگر همه میخواهند بزرگان فوتبال و پزشکان دهان پر کن شوند و خبری از پرستار و معلم ابتدایی نیست با این جا باز دو گزینه میماند یکی اندیشه چپهاست که از دم مطرود است و جز به قدرت رسیدن عدهای محدود نتیجه عملی برای بشر ندرد و دیگری که کمیجالب تر است تلاش است آن هم نه در میدان برابر که در دنیایی پر از میانبر و پارتی. ذهنتام به سمت کشورما نرود جهان نابرابر است یک کودک آفریقایی در رقابت با کودک اروپاییست که از بهترین منابع آموزشی و ... برخوردار است صد پله عقب تر است و همان کودک از نظر استقامت دوهای طولانی صد پله جلو تر.
در این وانفسا بد به حال کسی که استعدادش از علایقش فرسنگها فاصله هست.
پ.ن.1: نیمه شعبان مبارک
پ.ن.2: هولدنهم سکوتش را در وبلاگ بسته اش ماه پیش شکست و پستی جالب نوشت که تازه دیدیم.
پ.ن.3: کرونا معنای جدیدی به حیات داده اما کماکان انسان توانایی درکش را ندارد.